۷ دی ماه سال روز غروب آیدین نیکخواه بهرامی گرامی باد
آیدین نیکخواه بهرامی (زاده ی ۱۶ بهمن ۱۳۶۰ در تهران– درگذشته ی ۷ دی ۱۳۸۶ در چالوس) یکی از اعضای تیم ملی بسکتبال ایران (پست های ۳ و ۴ با پیراهن شماره ۹) و باشگاه بسکتبال صباباتری (پیراهن شماره ۸) در لیگ برتر بسکتبال ایران بود. او نقش بزرگی در قهرمانی تیم ملی بسکتبال ایران در رقابتهای قهرمانی آسیا و به دست آوردن سهمیه المپیک پکن ۲۰۰۸ داشت.
آیدین نیکخواه بهرامی (زاده ی ۱۶ بهمن ۱۳۶۰ در تهران– درگذشته ی ۷ دی ۱۳۸۶ در چالوس) یکی از اعضای تیم ملی بسکتبال ایران (پست های ۳ و ۴ با پیراهن شماره ۹) و باشگاه بسکتبال صباباتری (پیراهن شماره ۸) در لیگ برتر بسکتبال ایران بود. او نقش بزرگی در قهرمانی تیم ملی بسکتبال ایران در رقابتهای قهرمانی آسیا و به دست آوردن سهمیه المپیک پکن ۲۰۰۸ داشت.
به گزارش روابط عمومی مدیریت تربیت بدنی دانشگاه- امد حدادی و اوشین ساهاکیان از بهترین های ایران بودند که به المپیک رسیدند. آیدین یکی از بهترین شوت زنهای آسیا بود که میتوانست نتیجه یک بازی را تغییر دهد. او سبک متفاوتی نسبت به برادرش داشت که دلیل موثرتر بودنش بود. او و صمد رقابتی زیبا در بسکتبال داشتند و از مبارزه این دو ملیپوش لذت میبردم. معتقدم مبارزه این دو باعث پیشرفتشان شد. یاد و خاطره آیدین همیشه با من است و یاد او را در قلبم حفظ میکنم.»
به گفته صفا علی کمالیان مربی آیدین در تیم ملی بسکتبال ایران: «به نظر من، آیدین با وجود سنی کمی که داشت دارای شخصیتی مستقل بود. در عین جدیت، جوانی مهربان، مؤدب و بامعرفت بود. من نیز همانند بسیاری از اعضای خانواده بسکتبال بدون هیچ مبالغه ای، معتقدم آیدین از جمله بسکتبالیست های ایرانی بود که قابلیت مطرحشدن در میادینی بزرگ تر از آسیا را داشت.»
محمدعلی نیکخواه بهرامی پدر آیدین: «از نظر من او نرفتهاست. آیدین همیشه هست. همیشه فکر میکنم به یک مسافرت ورزشی رفتهاست. به همین دلیل، تفاوتی احساس نمیکنم. جایش همیشه خالی ست ولی احساسش میکنم. آیدین حجب و حیای زیادی داشت. حقش نبود که این قدر دیر انتخاب شود. به نظرم از همان سالهایی که صمد وارد تیم ملی شد، او هم باید دعوت میشد. همیشه نفر سیزدهم بود و خط میخورد؛ ولی هیچ وقت ناراحت نبود. به یاد دارم یک دفعه به جای فرد دیگری دعوت شد ولی به مسوولان گفت که فلانی را ببرند.»
به گفته مادر آیدین فرزانه ابراهیمی فخار بازنشسته هیات علمی دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی: درست شب قبل از مرگش خواب دیدم که با او خداحافظی کردم. هرچند رؤیای زیبایی بود اما تعبیر وحشتناکی داشت طوری که تمام روز من نگران و دلواپس اتفاقی ناگوار بودم. مادر آیدین: «آیدین اگر میدانست آن قدر طرفدار و دوستدار دارد هیچ وقت به آن سفر نمیرفت… هر وقت آیدین یا صمد بازی داشتند با آنان صحبت میکردم. همان شب که آن اتفاق برای آیدین افتاد ساعت ۲۰:۳۰ به او زنگ زدم. داخل اتوبوس بود تا با صباباتری از قزوین به تهران بیاید. بردشان را تبریک گفتم. گفت میخواهم بروم شمال. گفتم شب نرو خطرناک است. گفت مواظبم، نگران نباش. گفتم نرو. گفت چشم! از همان چشم های همیشگی. منم گفتم به خدا می سپارمت… همیشه دستش را میگذاشت روی سینهاش و میگفت فرمایش شما متین و موقر. احترام میگذاشت ولی کار خودش را میکرد… [فردا] خانه مهمان داشتیم. ساعت یک بعدازظهر بود. خیلیها خبر داشتند؛ ولی نمیدانستند چگونه به من خبر بدهند. تلویزیون روشن بود، دیدم عکس های آیدین را پخش میکند. همان عکسی که تور سبد سالن بسکتبال ژاپن را در پایان فینال جام ملت های آسیا میچید. زیرنویس هم داشت؛ ولی صدای تلویزیون بسته بود. تندتند هم زیرنویس رد میشد؛ ولی چون چشم هایم ضعیف است و باید برای دیدن دور و نزدیک عینک بزنم نمیتوانستم نوشتهها را بخوانم. صبح هم مصاحبهای از صمد پخش کرده بودند. فکر کردم حالا هم نوبت پخش مصاحبه آیدین است. همان لحظه تلفن زنگ زد و من ناخودآگاه گفتم آیدین تصادف کرد؟!»
برادر آیدین: «خیلی دلم برایش تنگ شدهاست شب اون اتفاق هم، خانه نیامد اون شب بهش زنگ زدم تا بپرسم کجاست گفت نزدیک ویلام فردا صبح دوستش زنگ زد گفت بیا ما تصادف کردیم گفتم چرا خود آیدین زنگ نزد و از آنجا فهمیدم که چه بلایی سرشان آمده.»
یاد و خاطره آیدین همیشه با خانواده بزرگ ورزش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ست و همیشه او را در قلبمان حفظ میکنیم.
گفتنی ست هم اکنون یکی از سالن های ورزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به نام این ورزشکار همیشه قهرمان ثبت گردیده است. یاد و خاطره این عزیز همیشه در ذهن ما خواهد ماند.