گفت و گویی صمیمانه در روز جوان با قهرمان فریزبی کار دانشگاه:
از مدال های رنگانگ تا دعوت شدن به تیم ملی
به گزارش روابط عمومی معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشگاه: به مناسبت 28 فروردین ماه سالروز ولادت حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان، مفدا بهشتی گفت و گویی را با عبدالوهاب اسکندری دانشجوی ترم آخر صنایع غذایی و یکی از فعال ترین دانشجویان دانشگاه ترتیب داد. دبیر انجمن ورزشی دانشگاه، دبیر کمیته تربیت بدنی شورای صنفی دانشجویان دانشگاه و مدال آور المپیاد ورزش های همگانی در این مصاحبه از موفقیت های خود در طول این سال ها در زمینه های گوناگون برایمان می گوید. این دانشجوی ورزشکار دانشگاه در بسیاری از ابعاد، پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کرده که در ادامه نظر شما را به خواندن این مصاحبه جذاب جلب می کنیم.
1.از چه سنی ورزش را به طور حرفه ای آغاز کردید؟
من از ۷ سالگی ورزش را با سبک کیوکوشین رشته کاراته شروع کردم و اولین مسابقه رسمی ای که شرکت کردم مسابقات رزمی آزاد استانی بود که آن موقع حدود ۱۰ سال سن داشتم که خیلی تجربه جدید و متفاوتی برایم بود. از آن موقع طعم رقابت را چشیدم و چه باخت و چه پیروزی برایم لذت بخش شد و این گونه بگویم معتاد رقابت شدم. البته با لحاظ جوانب اخلاقی و پهلوانی.
2.چه چیزی باعث شد شما ورزش فریزبی را انتخاب کنید؟
اولین دوره مسابقات المپیاد همگانی که شرکت کردم با هم تیمی های عزیزم موفق به کسب مقام نایب قهرمانی رشته بسیار هیجان انگیز کبدی شدیم که بعد از آن دوره این رشته به دلیل این که پر برخورد و خشن بود از المپیاد حذف شد. جالب هست بدانید که من بعد از این مسابقات چون عملکرد خوبی را داشتم؛ توسط استاد ارجمندم آقای مقصودلو مربی تیم ملی کبدی که مربی ما در دانشگاه هم بودند به اردو دعوت شدم. ولی با مخالفت اطرافیان و همچنین خطرات زیاد این رشته، در اردو شرکت نکردم که یک ماه بعد یکی از دوستانم آقای دکتر دانیال فدایی نیا -که ارادت خاصی به او دارم- و عضو تیم رشته آلتیمیت فیریزبی آکادمی اصالت بودند از من خواستند که با آنها به تمرینات فیرزبی بروم و این آغاز آشنایی من با این رشته بسیار پر تحرک، جذاب و مدرن فیریزبی شد.
3.مشوقان شما در این مسیر چه کسانی بودند؟
من که به عضویت آکادمی فیریزبی اصالت در آمدم در آکادمی با جو بسیار صمیمی و سالمی رو به رو شدم و همینطور از نعمت شاگردی استاد بزرگی همچون آقای اصالت بهرمند شدم و چیزهای زیادی را نه تنها در زمینه ورزش فیریزبی بلکه در تمام ابعاد زندگی که تأثیر زیادی در رشد من هم داشت، آموزش دیدم. بعد از آن وارد رقابت های استان تهران و مسابقات کشوری و لیگ کشوری فیریزبی شدیم که من را بسیار مجذوب خودش کرد و برای من بسیار هیجان انگیز بود. بعد از آن نامم در لیست تیم ملی فیریزبی رفت و همچنین به عنوان مربی در دانشگاه شهید بهشتی وزارت علوم فعالیت دارم و همه اینها مشوق من برای ادامه این ورزش شدند.
4.از مدال های که در طول این سال ها کسب کردید، برایمان بگویید؟
تک تک مدال ها و امتیازاتی را که در دوره ی دانشجویی برای دانشگاه بدست آوردم از روی حس تعلق و احساس مسئولیت به خانواده بزرگ شهید بهشتی بوده و پشت این افتخارات تلاش ها و سختی های زیادی چه از جانب خود بنده و چه از جانب مربی ها و مدیران دانشگاه، پنهان است. من موفق شدم در دوره کارشناسی خود یک مدال نقره در رشته کبدی و دو مدال پنجمی در رشته های پرتاب وزنه و پرتاب نیزه و یک قهرمانی در آلتیمیت فیریزبی و یک طلا در رشته دقت فیریزبی و یک چهارمی در رشته مسافت فیریزبی را کسب کنم.
5.الگوی شما برای رسیدن به این پیروزی ها چه کسی بوده است؟
نمی خواهم شعاری حرف بزنم ولی واقعاً الگوی من همیشه، من ضعیف تر قبلی خودم بوده و می خواستم از آن پیشی بگیرم و اوضاع را تغییر بدهم. در کل به نظرم برای موفقیت در کنار مشورت و الگو برداری درست، اهمیت بیشتر را تلاش، اعتماد به نفس و کم نیاوردن در مسیر می دانم.
6.آیا برای کسب این موفقیت ها شعاری در زندگی داشتید؟
نمی شود گفت شعار؛ ولی همان طوری که گفتم همیشه دوست داشتم به نسخه بهتری از خودم -هم از لحاظ اخلاقی و رفتاری و هم از لحاظ مهارت و آموزش- تبدیل شوم. این موارد اهمیت داشتند و به عنوان شعار در ذهن من باقی ماند. در مسابقات دانشجویی یک شعار را سر زبان ها انداختیم و آن «تیم علوم پزشکی فقط شهید بهشتی» بود که واقعاً به ما حس غرور ویژه ای را در مسابقات می داد.
7.به غیر از ورزش چه کارهای دیگری را انجام می دهید؟
سعی من این بوده که همیشه در زمینه های مختلف آموزش ببینم و یاد بگیرم. در رشته های هنری به تئاتر مشغول شدم و توانستم در کنار دوستانم در مسابقات دانش آموزی دوبار مقام اول استان را کسب کنم و یک چهارمی و پنجمی کشوری که به عنوان کاگردان و بازیگر فعالیت می کردم و همین طور در دانشگاه مقداری این فعالیت را ادامه دادم و در تماشاخانه ی سه نقطه و همچنین در چندین دانشگاه در شهر تهران اجرای عمومی برگزار کردیم. همین طور من فعالیت تشکیلاتی زیاد را در دانشگاه از جمله روابط عمومی انجمن اسلامی، مسئولیت پایگاه بسیج دانشکده تغذیه و صنایع غذایی و دبیر انجمن ورزشی ای و... تجربه کردم که با تلاش دوستانم توانستیم برای اولین بار به صورت سازمان یافته در وزارت بهداشت این انجمن را راه اندازی کنیم و خود بنده هم جزء هیئت موسس این انجمن هستم و تا به حال کارهای زیادی را توانستیم در این زمینه انجام بدهیم که از آن جمله می توانیم به مهم ترین آنها راه اندازی ایستگاه دوچرخه سواری در دانشگاه برای اولین بار در دانشگاه های کشور به صورت بیرون بر و برنامه ریزی و همکاری با مدیریت تربیت بدنی برای جذب دانشجویان به ورزش مخصوصاً ورزش همگانی و برپایی اردوهای مختلف و برگزاری مسابقات انتخابی و تفریحی در سطح خوابگاه ها و دانشکده ها و ایجاد شور و نشاط بین دانشجویان و... اشاره کنیم. گسترش و همه گیر کردن ورزش در جامعه به خصوص جامعه جوان دانشجویان باعث هم سلامتی جسمی و هم سلامتی روحی و روانی و افزایش خوی پهلوانی افراد می شود که خلاء ایجاد شده در اقتضای حال جامعه ما هست و ضرب المثل معروف که می گوید عقل سالم در بدن سالم گویای این مهم هست. همچنین از ورزش آن طوری که باید طرفداری و تبلیغ نمی شود که انجمن های ورزشی در دانشگاه با این دیدگاه به فعالیت می پردازند و نیاز به حمایت و هواداری همه جانبه دارند. از همین جا از همه می خواهم که ما را در تشکیل انجمن های ورزشی رشته های مختلف همراهی کنند تا تحولی باور نکردنی و نو در بحث ورزش دانشگاه های وزارت بهداشت انجام بدهیم. همچنین با لطف بچه ها توانستم در انتخابات شورای صنفی خوابگاه امام علی(ع) به عنوان نفر اول این دوره انتخاب بشوم و به عنوان دبیر کمیته تربیت بدنی فعالیت کنم و از فعالیت های علمی نیز می توانم به راه اندازی شرکت در مرکز رشد دانشکده مان با همفکری و تلاش دوستانم و مدیریت آقای مرادی و... اشاره کنم.
در آخر این را اضافه کنم که واقعاً هدفم از انجام این کارها رشد و پرورش خود و رفاه دوستانم در دانشگاه بوده تا در حد توانم بتوانم به آن ها خدمت کنم و تا توانستم دوست داشتم پشت پرده کارها را انجام بدهم و اسمی از من برده نشود.
8.در زندگی خود را مدیون چه کسی می دانید؟
قطعاً زندگی خودم را مدیون پدر و مادر عزیزم می دانم که اسوه اخلاق و تلاش برای من بودند و همیشه از من در هر زمینه ای حمایت کردند و چیزی برایم کم نگذاشتند و از همین جا دستشان را می بوسم و می گویم که خیلی خیلی دوستشان دارم. البته زحمات و همراهی های دو برادر و خواهرم هم در زندگی من بسیار بسیار تاثیر گذار بوده و همین طور نمی شود نقش استادانم را که هرکدام تجربه جدیدی را به من انتقال دادند نادیده گرفت
9.اهداف بعدی شما چه چیزی است؟
هدف کوتاه مدت من این است که غول بزرگ پسران یعنی خدمت سربازی را پشت سر بگذارم و بعد آزمون کارشناسی ارشد را بدهم و دوباره بتوانم عضو کوچکی از خانواده بزرگ دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی شوم و بعد از آن دوست دارم دوران دکتری را در کشوری دیگر تجربه کنم که می تواند برایم جالب باشد.
10.چه صحبتی با مسولین دانشگاه دارید؟
با وجود تمام کمی و کاستی هایی که در دانشگاه هست از آنها تشکر می کنم مخصوصاً از دکتر کدخدازاده و دکتر پورسعید که تحولات زیادی را در زمینه های فرهنگی و ورزشی ایجاد کردند. امیدوارم همیشه پایدار باشند و از تمام مسئولین تقاضا دارم بیشتر درد دل دانشجوها را بشنوند و بیشتر کارها را به دانشجوها بسپارند و از آنها در امور مشورت بگیرند و بیشتر در جمع های دانشجویی شرکت کنند، مشکلات را از زبان خود دانشجوها بشنوند. در حد امکان زیرساخت ها و امکاناتی را فراهم کنند تا بیشتر به استاندارد های جهانی نزدیک بشویم و دانشجوها احساس رفاه بیشتری داشته باشند.
11.با دوستان خود چطور؟
از همه دانشجویان می خواهم که تک بعدی نباشند و در امور فوق برنامه و متفرقه هم فعالیت کند و وقت بیشتری برای رشد خودشان هزینه کنند. حتماً حتماً فعالیت ورزشی را به صورت روزانه داخل برنامه خودشان در نظر بگیرند و تا می توانند واقعاً دانشجو باشند و خودشان به دنبال کسب دانش و مهارت باشند نه این که منتظر لقمه آماده باشند. در آخر بگویم که خودشان را درگیر تفکرای غلط نکنند و از همه مهم تر مصرف دخانیات که بسیار می تواند مانع پیشرفتشان بشود و حتماً از بزرگترها در امور که می خواهند انجام بدهند، مشورت بگیرند.
12.در خاتمه لطفا یک جمله در مورد روز جوان بگویید.
ان شالله ما جوانان ایران باهم و در کنار هم کمر همت را ببندیم تا میهن خودمان را آباد کنیم و از این اوضاع نابه سامان خارج شویم و بتوانیم با اصلاح خودمان باعث اصلاح جامعه بشویم. همچنین با جوان سازی مسئولین کشوری به این مهم دست پیدا می کنیم.